در زندگی خود لحظاتی را تجربه میکنید که پر از شادی، اشتیاق و محبت است، که به آن لحظات عاشقی میگویید؛ اگر این احساس با فرد مناسب، در زمان مناسب اتفاق بیفتد، نیاز عشق، دوست داشتهشدن و ارزشمندی برای هر دو طرف نوازش خواهد شد ولی اگر برخلاف تصور شما در رابطه عاطفی احساس بیارزشی و دوستداشتنی نبودن، غم، سرخوردگی یا دلتنگی دارید، یعنی رابطه شما آسیب دیده و به احتمال زیاد از بین خواهد رفت. در این لحظه شما شکست عشقی یا عاطفی را تجربه میکنید؛ کسی را که به او علاقمند و دلبسته بودید، از دست دادید. تجربه قطع رابطه عاطفی چه به واسطه خود شما و چه به خواست دیگری همراه با احساس غم، ناامیدی و افسردگی است. در این مقاله برای شما از اینکه علائم شکست عاطفی و علت آن می نویسم.
علائم شکسته عاطفی
وقتی رابطه عاطفی شما شکست می خورد تمام وجودتان به درد می آید ، چون یک سوگ را تجربه می کنید . در این ایام اضطراب بالا، غم، ناامیدی، درماندگی، شرم، گریه، قطع ارتباط با دیگران، بیاعتمادی و گاهی افکار خودکشی را تجربه می کنید . همزمان با این علایم روانی تغییراتی را هم در بدنتان احساس می کنید مثل تهوع، سرگیجه، بد خوابی، بیاشتهایی یا پرخوری عصبی. بدن و روان شما همزمان دچار آشفتگی می شود . پژوهش محمد حسن آسایش و همکاران در سال ۱۳۹۷ نشان داد که احساس شکست و ارزشمندی و احساس ترس ،آسیب پذیری ،حسادت ، دلزدگی ، ملال در شکست عاطفی تجربه می شود
اهمیت توجه به شکست عاطفی
تجربه قطع رابطه عاشقانه و از دست دادن رابطه صمیمانه، میتواند شما را با فرآیندی دقیقاً مانند سوگ عزیزانتان روبرو کند؛ یعنی فرآیندی از انکار، خشم، افسردگی و ناامیدی را احساس خواهید کرد. در شکست عشقی فکر میکنید دیگر کنترلی بر زندگی خود ندارید؛ افکار بی ارزشی و دوست داشتنی نبودن یا طرد شدن در این دوران به شدت تجربه می شود . در صورتیکه این مساله به طور جدی پیگیری و درمان نشود شما در آینده دچار مشکلات عمیق افسردگی و اضطراب شده و در رابطه بعدی خودتان دچار آسیب مکرر می شوید . از این رو لازم است برای ترمیم و بهبود این سوگ اقدام کنید و از یک روان درمانگر و مشاور حرفه ای کمک بگیرید.
دلایل شکست رابطه عاشقانه
اگر تا به حال به این فکر کرده اید که “چرا یک رابطه شکست می خورد؟” مهم است که بدانیم مشکل اغلب به اعتماد برمی گردد. یکی از احساسات اساسی لازم در یک رابطه خوب، احساس امنیت است. اگر حمایت عاطفی ندارید یا شریک زندگی خود را غیرقابل اعتماد می دانید، ممکن است اعتماد خود را از دست بدهید
۱ـ عدم احترام متقابل
مسائل مربوط به احترام یکی از دلایل رایج شکست روابط است. ممکن است شما و پارتنرتان در مسائل مختلفی با هم اختلاف داشته باشید ولی آنچه مهم است نحوه برخورد با یکدیگر در مواجهه با این اختلافات است.
بنابراین، مهم است که ببینید چگونه در جریان یک درگیری یا هر موضوعی با شما رفتار می کند. آیا رفتارش با شما محترم است؟ آیا شریک عاطفی شما شانتان را پایین می آورد، چشمانش را می چرخاند و با تحقیر کامل با شما رفتار می کند یا لحن بد و تندی دارد و یا از الفاظ زشت برای گفتگو با شما استفاده می کند؟ این رفتارها نشانه های عدم احترام به یکدیگر است
دکتر جان گاتمن، روانشناس تحقیر را بزرگترین ویرانگر روابط می داند. او می گوید تحقیر بزرگترین پیش بینی کننده طلاق است.
اگر شریک زندگی تان شما را مسخره می کند، یا رفتار خصمانه دارد ، این باعث شکاف جبران ناپذیری در رابطه می شود
۲ـمالکیت
اگر با شریکی هستید که بیش از حد مالکیت دارد، شما را از دوستانتان جدا میکند یا مدام شما را چک میکند. از خودتان بپرسید:آیا این به نظر سالم می رسد؟
در رابطه دو نفره وقتی فردی شما را به طور کامل برای خود می خواهد و تمام وقت شما باید در اختیار وی باشد باید بدانید در دنیای ذهن شریک عاطفی شما ،شما مانند یک شئ هستید که او مانند بقیه وسایل خود شما را در اختیار دارد. که این ها برای سودمندی و فایده رساندن به خودش است نشانه عشق و علاقه محترمانه نیست. این ویژگی افراد خودشیفته و بدگمان است. و دیر یا زود این رابطه مالکیت خواهانه محکوم به شکست می گردد. احساس سلطه گری و مالکیت اعتماد به نفس عزت نفس دیگری را از بین می برد و رابطه عاطفی به سردی و جدایی تبدیل می شود.
۳ـحسادت
حسادت در مقادیر کم می تواند سالم باشد . اما اگر فردی بیش از حد مالکیت دارد و به نظر می رسد نشانه هایی از حسادت بیمارگونه را نشان می دهد، اینها پرچم قرمز هستند. زیرا فرد دارای احساس مالکیت بالا به دوستان و خانواده یا حتی کار و جایگاه اجتماعی و علمی شما حسادت می کند و شروع به بدرفتاری و توهین میکند و اعتماد به نفس شما را کاهش می دهد. و در طی زمان شما متوجه فاصله عاطفی خودتان با وی میشوید .
۴ـخیانت و بی وفایی
وقتی شما فهمیدید که شریک عاطفی شما خیانت می کند، ممکن است احساس کنید سنگ بنای چیزی که با هم ساخته اید از بین رفته است. احتمالا دیگر به او اعتماد نمی کنید. خیانت دشمن اعتماد است و حتی با وجودی که گاه شریک عاطفی عذرخواهی کرده و سعی در جبران دارد ، برگشت اعتماد سابق دیگر به راحتی نیست و زمان طولانی نیاز است . از این رو یکی از دلایل قوی که منجر به شکست عشقی می شود خیانت و بی وفایی است.
۵ـ ارتباط ضعیف با یکدیگر
ارتباط ضعیف یکی دیگر از دلایل رایج شکست روابط است. اگر هر دوی شما فقط در مورد برنامه های روزمره یا تفریحات صحبت کنید، ارتباط شما صرفاً تبدیل به معامله شده است. ارتباطات سالم باید در مورد بسیاری از موضوعات مختلف باشد.
اشکالی ندارد که مخالف هم در مسائل مختلف نظر داشته باشید ، تعارض اجتناب ناپذیر است و راه هایی برای مدیریت تعارض با مهارت های ارتباطی موثر وجود دارد. رابطه عاطفی یک رابطه همراه همدلی، درک و گوش دادن فعال است. متأسفانه، بسیاری از شریکان عاطفی به سختی می توانند از این طریق ارتباط برقرار کنند. اگر حتی شما با هم بحثی یا چالشی نداشته باشید نشانه خوبی نیست این یعنی که هر دو نفر شما از تعارض اجتناب می کنید و ترجیح می دهید قایق را تکان ندهند یا مسائل دشوار را مطرح نکنید.
در واقع بهتر است شما ناراحتیهای خود را ابراز کنید و راهی برای صحبت کردن درباره احساسهایتان پیدا کنید. تا اینکه اصلاً بحث و جدل نکنید. عدم مهارت گفتگو باعث سردی و شکست رابطه عاطفی می شود.
۶ـمشکلات مالی
مطالعات نشان می دهد که هنگامی مشکلات و فشار مالی در یک رابطه افزایش می یابد رضایت از رابطه کمتر می شود. و احتمال جدایی عاطفی را افزایش می دهد . اما زوجهایی که نشانههایی از قدردانی و قدردانی را نشان میدادند بر این مشکل ارتباطی غلبه میکنند.
۷ـاهداف مختلف زندگی
شاید هر دوی شما اهداف بلندمدت متفاوتی برای آینده داشته باشید. اگر زمانی را برای گفتگو در این مورد اختصاص نداده اید، متوجه شدن از اینکه رویاها و اهداف شریک زندگی شما با شما متفاوت است، می تواند ناراحت کننده باشد. برای مثال یکی از شما قصد مهاجرت دارد و دیگری قصد ساکن بودن در کشور را دارد یا یکی از شما قصد ادامه تحصیل در شهر دیگه یا جابه جایی محل کار خود را داشته باشید و دیگری این هدف را دنبال نکند .
داشتن اهداف متفاوت همیشه به این معنی نیست که رابطه شما محکوم به فنا است. برای مثال، این امکان وجود دارد که اهداف شما بر اهداف شخصی که با او هستید تأثیر بگذارد
مطالعهات نشان می دهند که شرکا در درازمدت بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند. این می تواند مکانیزمی باشد که رابطه را پایدارتر نگه می دارد.با این حال، به تأثیرگذاری بر دیگری به عنوان راه حل تکیه نکنید. اگر یکی از شما بچه میخواهد و دیگری مطلقاً نمیخواهد، یا یکی از شما میخواهد در شهرهای مختلف زندگی کند و دیگری میخواهد تا زمانی پیری در محله کودکیاش بماند، این روش دیگر مناسب نیست. تفاوت عمیق در اهداف در تداوم رابطه عاطفی نقش پررنگی دارد.
سایر دلایل
عدم توجه به یکدیگر
گذراندن زمان کمی با هم
برنامه ریزی نکردن کارها با هم
از دست دادن جذابیت
گذراندن وقت با افراد دیگر
راه های درمان شکست عشقی
خود را سرزنش نکنید: به خود در رابطه حق دهید و با خود مهربان باشید. خودتان را با بدترین قاضی درون مجازات نکنید؛ زیرا انصاف نیست و این کار، خود باعث افسردگی، ناامیدی و عدم اعتماد به نفس شما میشود به این فکر کنید اگر برای فرزندتان یا دوستتان این اتفاق میافتاد، شما با آنها چطور رفتار میکردید و به آنها چه میگفتید؟
به احساس های مختلفی که نسبت به شریک عشقی خود دارید توجه کنید: همیشه شما فکر میکنید اگر به احساسی توجه کنید، حتماً آن احساس قدرتمندتر میشود یا اینکه اصلاً چه فایده که احساس خود را میبینم؟ واقعیت این است وقتی به احساس اجازه دیده شدن نمیدهیم و آن را انکار میکنیم، با این توجیه که نمیخواهیم ناراحت شویم یا میترسیم یا بدتر میشویم، نهتنها آنها از بین نمیروند بلکه به غم، خشم و احساس گناه با شدت بیشتری در مکان و موقعیتهایی که اصلاً مناسب نیست بروز پیدا میکند.
افکار منفی خود را با کمک یک مشاور یا روان درمانگر شناسایی و با آن مقابله کنید: من مستحق توجه نیستم، من دوست داشتنی نیستم، همه مردها یا همه زنها همین هستند، همه از من سوء استفاده میکنند، لایق من نبود و… .
با فکر انتقام مقابله کنید: به جای انتقام به خودسازی پرداخته تا رابطه بهتری را بدون شکست مجدد تجربه کنید.
برای فراموشی یک رابطه به سرعت سراغ رابطه دیگر نروید: وقتی بدون ترمیم و فهمیدن علت شکست خود و مشاوره گرفتن از یک متخصص وارد رابطه جدید میشوید، پژوهشها نشان میدهد رابطه جدید نهتنها به شما کمک نمیکند بلکه شما مجدد با آسیب و شکستی مشابه رابطه قبلی خود، گاهی حتی شدیدتر، تجربه خواهید کرد. رابطه سریع فقط چسب زخمی است روی یک زخم عمیق درمان نشده.
به طرف مقابل خود اجازه بیان احساس و گفتگو دهید: به جای اینکه سرزنش کنید و به او با لحن تند پاسخ دهید، حرفهای وی را بشنوید، چون او هم حق دارد برای ارتباط مجدد تلاش کند.
در شکست عشقی از یک روان درمانگر یا مشاور کمک حرفهای بگیرید: این افراد برای این شرایط آموزش دیدهاند و میتوانند بدون قضاوت به شما کمک کنند تا درک بهتری از خود و دیگری به دست آورید، تا بتوانید در آینده، انتخاب مناسبتر و احساس شادی بیشتری داشته باشید.
با رنج خود روبرو شوید، این تجربه را بپذیرید: بپذیرید که این یک فرآیند است، با این شکست نجنگید بلکه از این تجربه یاد بگیرید.
شریک عاطفی تان را از تمام مسیرهای دسترسی به شما مسدود کنید: یکی از وسوسه انگیزترین و مخربترین کارهایی که میتوانید بعد از جدایی انجام دهید، دنبال کردن پارتنر سابقتان در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، واتساپ یا تلگرام است؛ با هر پست یا استوری که از او میبینید، حالتان مجدد بد میشود. شما سزاوار آرامش و ارزشمندی هستید و دنبال کردن وی یعنی عدم توجه و احترام به خود و دردهایتان؛ پس بیخبری چاره راه شماست.
رابطه خود را در خلوت مرور کنید: با صداقت نسبت به رفتار خود و دیگری نگاه کنید؛ تنها به جنبههای خوب آن نگاه نکنید. اگر دقت کنید رفتارهای ناسالمی از پارتنر خود دیدید که انکار کردید؛ پس بدون ایدهآل سازی شرو
برای سلامت بدنی و روانی خود ارزش قائل شوید: تغذیه مناسب، ورزش، ماساژ، موسیقی، نقاشی و یادگیری مهارتهای جدید میتواند به شما برای افزایش توانمندی خودتان کمک کند.
دید مثبت خود را تقویت کنید: این شکست یک تجربه است؛ آدمهای دیگری هنوز هستند. این تنها داستان حل نشده گذشته شما بوده. حال با کمک از یک متخصص این نگرش نسبت به خود را تقویت کنید.
در این مقاله سعی شد تا به شما بهصورت بسیار خلاصه در زمینه شکست عشقی تان کمک شود. این را بدانید شما ارزشمند هستید و تعریف شما، رابطه شما نیست؛ ما در کنار دیگری ارزشمند نمیشویم. شما به تنهایی ارزشمند هستید و نقشی در این هستی دارید. در مقالات بعدی به طور مفصل به علل شکست عشقی و راههای مواجهه با آن پرداخته خواهد شد ع به نوشتن تمام رفتارهایی که شما را اذیت کرد کنید. این به شما کمک بهتری برای واقعبینیتان نسبت به رابطه خواهد کرد